شعر های مجاز
| جوات شعر نو | |
|
اهل تهرانم پيشهام شوفريست گاهگاهي ميروم جايي سوي دوري دور دور آنجايي كه شهر پيداست پيكاني دارم بهتر از هر ماشين رفته بودم سر خط دو سه تايي مسافر بزنم روزگارم بد نيست و حقوقم سر ماه راست در جيب صاحبخانه است بچهام بيتاب است و شبي در خواب ديد كه من بنزي دارم مشكي الگانس ناگهان از خواب پريد با نگاهي نگران گفت به من پشت صد بار گذشتن تاكسيها خواهم مرد پدري دارم بهتر از مادر من پدرم شوفر بود آن زمان گاري بود و باغي پر عطر يونجه پشت تهران شهري است كه زميني دارم كه ندارد آبي به سراغ من اگر ميآييد نرم و آهسته كلاچ برداريد كه مبادا ماشين تنهايي من خطكي بردارد. |
| دماغ! | |
|
اگه مثل کلنگه نگو که اين يه درده اگر که مثل فيله هي نرو پشت پرده يکي ميگه درازه ببين خدا چه کرده دماغ نگو جواهر آهاي تخم دو زرده با اون دماغ هميشه کاشکي بري رو پرده کم باباتو کچل کن ميشي له و لورده چهقد دماغ دماغ شد بره که برنگرده |
| وقتي سهراب دانشجو بود | |
| اهل دانشگاهم روزگارم خوش نيست ژتوني دارم خرده عقلي سر سوزن شوقي
اهل دانشگاهم
|
ادامه دارد......